علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۳۹ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

عشق واقعی را زمان و مکان مشخص میکند

هیچ وقت تا به زمان و مکانش نرسیدید فکر نکنید که او واقعا عاشق شماست

این عاشقی نیست این وابستگیست

زمان و مکانش همان هست که در آن همیشه جدایی رخ میدهد

در آن همیشه خیانت رخ میدهد

زمانش آن زمانیست که شما گرفتارید

زمانش آن زمانیست که او از شما دلخور است

زمانش آن زمانیست که 

  • علی رجبی

بزرگ شدم

به امید اینکه

تمام زمین خوردن ها

تمام زخم های روی بدنم

یادم برود...

آهای دنیا...!!!

بگذار بچه شوم

تا دل تکه تکه شده ام دل شود

تا زخم های روی دلم پاک شود

تا دوباره بلند شوم

تا او را فراموش کنم...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

نوشته بودند

زن ها می بخشند ولی فراموش نمیکنند

مردها نمی بخشند ولی فراموش میکنند

شما بخوانید

جنسیت مهم نیست

آدم های احساساتی 

می بخشند ولی فراموش نمیکنند...

آدم های بی احساس

نمی بخشند ولی فراموش میکنند...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

هرجا از خوبی هایت خرج کردی

از خصوصیات خوبت ولخرجی کردی

و

خندیدند

دل شکستند

مسخره کردند

حرمت شکستند

بی حد و اندازه شوخی کردند

همانجا دست نگه دار

همانجا بشناس

دوست ، رفیق ، آشنا ...!!

با خوبی میشود بهترین دوستان را شناخت

فقط کمی خوب باش

خوب بودن خیلی خوب است...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

عشق مثل یک انسان در زندگی شماست

میتواند عمیق باشد مثل حضور پدر مادر خواهر برادر

میتواند صمیمی باشد مثل یک دوست

میتواند لحظه ای باشد مثل عبور یک رهگذر 

عشق واقعی را نمیشود فراموش کرد!!

لحظه ای به نبود پدر مادر خواهر برادر فکر کنید...

نبود آنها را تا آخر عمر میشود فراموش کرد؟؟؟ خاطراتی که شما با خانواده داشتید تا آخرین روز زندگی با خود همراه دارید

قدر این عشق های واقعی را بدانید

عشق هایی که نه تنها در یک ماه...

نه تنها در 6 ماه...

(ادامه در ادامه مطلب)

  • علی رجبی

رفتنت را محالی بود غیرممکن!!

محال و غیرممکن را میشود باور کرد

رفتنت را هرگز...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

خدا رو چه دیده ای؟؟

شاید گناه من

همان نگاه کودکی بود که در ایستگاه

به دنبالم بود...

همان کودکی که با صدایش

در فکر فروش آدامسی به من بود...

و عجله ای که آن موقع همراهم بود...

گناهم شکستن دل همان کودک بود...

همان دلی که ساده و صاف و بی ریا بود...

اما او کودکی بیش نبود

حال بزرگ شده و حتی لحظه ای مرا یادش نیست

ولی چه گیرا بوده است دعایش

باید خدا رو شکر کنم که او مرا فراموش کرده است

با یک دعایش این چنین زندگی مرا وارون کرده است

وای به این زندگی اگر او هر روز و هر شب مرا با آه و نفرینش یاد میکرد...پناه بر خدا...

و اما گناه تو

(ادامه در ادامه مطلب)

  • علی رجبی

کاش عیدی در بین ما آدم ها بود

 که پس از روزهای دوری و جدایی

در آن عید

دوری حرام بود...

همچو فطر که در آن روزه حرام است...

کاش عیدی بود

 که در آن زکات دوست داشتن و عشق 

واجب بود...

همچو زکات فطره...

کاش...

کاش با رویت روی ماه معشوق

با گفتن تکبیر دوست دارم های معشوق

این عید 

یک روزی آغاز می شد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

می گویند

از هر دست بدهی با همان دست پس میگیری..!!

این من را

این دل را

 مگر با دست خود به تو ندادم؟؟

چرا همان من سابق را

همان دل را

موقع رفتنت

 دوباره پس ندادی؟؟

آمدی و به تاراج دادی

هرچه نامش عشق و دل و من بود

رفتی و به یغما بردی

هرچه نامش عشق و دل و من بود....

#علی_رجبی

  • علی رجبی

دلم گرفته

به اندازه آن تنهایی که

عکس نوشته ای دید با این متن:

"یه عده هم هستن

که همیشه و همه جا تنهان"

تنهایی که اسم خودش را 

در کامنت ها تگ کرده بود...!!

تا این حد دلم گرفته

و

تنهام...

#علی_رجبی

  • علی رجبی