علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت خدا» ثبت شده است

خیره به چشمانم

آینه را پرسیدم

خدا کیست؟؟

خدا چیست؟؟

پاسخی خندان داد

درونم بین که خودآ ،

درونِ درونم هست...

نام اعظمش "دل" و نام دیگرش "وجدان" است...

تا که بیدار باشد و هوشیار

تا که رحم دارد و مهربان

خودآ ،

درونت میشود ظاهر و آشکار...

خواستم بپرسم که کجا بود

وقت رفتن یارم خدایم...!!

اندکی اندوه گرفت درونش را...

اندکی بخار برونش را...

نم نمی شوری چشم غمگینش را

که خودآ یم بیدار بود اما

خودآ یش خواب بود 

و بی رحم

و بی وفا...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

گذشته ام از گذشته هایی که زود گذشت

از لحظه هایی که تماما با تو ، می گذشت...

گذشته ام از تو و حرفها و قول ها و قرارهایت

از رفتنی که نداشتم به رفتنت هیچ ، رضایت...

گذشته ام که کارم از این کارها هم ، گذشته است

که دلم درحسرت بودنت حسابی ، سوخته است...

گذشته ام از عشق و عاشقی و دوست داشتن دیگران

که دلم ندارد تحملی برای آمدن و نماندن و رفتنشان...

از خودم

حق خودم...

از دلم

داغ دلم...

از آینده ام

  • علی رجبی

این تقدیر من ست...!!

قفس ،

جای عشق کبوترهایی چون من ست ؛

این بخت اوست ،

کبوتر جلدی چون من در قفس عشق اوست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

حقه ای بود که تقدیر به گردن گرفت

رفتن او را

سرنوشت به تقصیر گرفت

غافل از این بخت و  از این طالع شوم

این دل او بود

که راه رفتن ،

 در پیش گرفت...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

خدا رو چه دیده ای؟؟

شاید گناه من

همان نگاه کودکی بود که در ایستگاه

به دنبالم بود...

همان کودکی که با صدایش

در فکر فروش آدامسی به من بود...

و عجله ای که آن موقع همراهم بود...

گناهم شکستن دل همان کودک بود...

همان دلی که ساده و صاف و بی ریا بود...

اما او کودکی بیش نبود

حال بزرگ شده و حتی لحظه ای مرا یادش نیست

ولی چه گیرا بوده است دعایش

باید خدا رو شکر کنم که او مرا فراموش کرده است

با یک دعایش این چنین زندگی مرا وارون کرده است

وای به این زندگی اگر او هر روز و هر شب مرا با آه و نفرینش یاد میکرد...پناه بر خدا...

و اما گناه تو

(ادامه در ادامه مطلب)

  • علی رجبی