علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشته ی سیگار» ثبت شده است

نشستم روی همان نیمکت آخرین دیدار...

ولی اینبار در شب و تنها

سیگاری بر لب و جستجویی برای آتش

و فکری که غرق در نبود تو بود...

آتشی زیر سیگارم روشن شد

آتشی که شبیه هیچ آتشی نبود...

خیره به رنگهای آتش و مات و مبهوت در زیبایهایش

که صدایی در گوشم گذشت و تکرار شد

صدایی که شبیه هیچ صدایی نبود...

"بکش

بکش که من هم نمیدانستم او بی وفاست

بکش

بکش که من هم نمیدانستم او بی وجدانست

بکش

بکش که من هم نمیدانستم..."

غرق در روشنایی آتش و غوطه ور در صدایی ناآشنا

که سیگارم تا آخر دود شد...

سیگاری که شبیه هیچ سیگاری نبود...

و درد عشقی که پس از خاموشی سیگار باز به سراغم می آمد...

"دردی که شبیه هیچ دردی نبود..."

و

"عشقی که شبیه هیچ عشقی نبود..."

#علی_رجبی

  • علی رجبی

روییدی در کویر احساساتم

عطراگین شد فضای باورهایم

گلی بودی در این کویر

خوشرنگ چون لب های سرخت

خوشبو چون عطر موهای پریشانت

سرسبز چون چهره ی زیبایت...

شاد و مسرور از وجود تو

خوشحال و سرمست از عطر خوشبوی تو

می گذراندیم این روزگار را در کنار تو...

تا....

رهگذاری ، گذری انداخت به اطراف احساساتم...

دستی برانداخت بر ساقه ی باورهایم...

(ادامه نوشته در ادامه مطلب)

  • علی رجبی

بوسه ای از آتش عشقی ماندگار

بر لب خاموش و سرد سیگار

عجب عاشقانه ی زیبایی در این روزگار

یکی جان میدهد تا دیگری بگیرد جان

یکی می میرد و دیگری می ماند نیمه جان

دوری و حسرت بوسه ای دوباره 

دلتنگی و عشقی نیمه کاره

در دل سیگار میزند آتشی غمناک

و چه دردناک...

ذره ذره ی وجود سیگار میشود دود و بخار!!

اما...

چه بود؟

جنس بوسه ی تو را...؟

که پس از تو

از حسرت دیدار دوباره ی تو

دلتنگی و

بوسه ی دوباره ای از تو

این چنین تمام وجودم را آتش زده

و ذره ذره نفس هایم را پر از دود کرده؟

#علی_رجبی

  • علی رجبی