شنبه همان جمعه است
فقط به خاطر بودن با دیگران و در جمع
مجبور است تظاهر به خوشحالی و سرزندگی کند
وگرنه صاحب خانه ی دل که نباشد
شنبه هم دلگیر و دلتنگ است...
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۲۷
شنبه همان جمعه است
فقط به خاطر بودن با دیگران و در جمع
مجبور است تظاهر به خوشحالی و سرزندگی کند
وگرنه صاحب خانه ی دل که نباشد
شنبه هم دلگیر و دلتنگ است...
#علی_رجبی
میدانید داستان چیست؟؟
داستان اکثر رابطه ها و جدایی ها را میگویم...
اگر دوست شما برای درد و دل پیش شما آمد و از رابطه ی خودش ، از عشقش ، از تکراری شدن و عادی شدن رابطه اش گله کرد ؛
لطفا
خواهشا
شما را به خدایی که میپرستید قسم
نصحیت های بی جا و حتی دلسوزی های رفاقتی نکنید
نگویید او لیاقت تو را ندارد ، او ارزش تو را ندارد ، تو از او برتری و سرتری
نگویید نگویید نگویید...
لطفا نگویید...
میدانید چرا؟؟
بس که افسوسِ اشتباهات تلخم را خورده ام
دلم میسوزد و میگیرد...
عجب تلخ بود
شیرینیِ دروغِ عاشق
بودنش...
#علی_رجبی
بخیر شدن شب ها برایم دیگر
محال است
بخیر شدن صبح هم برای خودش
رویایی شده است...
یک نفر
یک نفر باید فقط پیدا شود
تا "غروب جمعه ام" را
بخیر کند...
یک نفر که ترجیحا
فقط باید ،
"تو" باشد...
#علی_رجبی
گمان می بردم
که دوران تیره و تار حاکمان ظالم
گذشته است...
تا که شب را
دور از تو
زیر بار ظلم رفتنت
تیره تر از گذشته می بینم...
#علی_رجبی
گاهی یک دلیل برای خوشحالی کافی ست
مثلا عید باشد
پشت هم خنده و شادی بسیار باشد
یا که در جمع رفیقان
شوخی و شیطنت های دوستانه باشد
مثلا خانواده ات شاد باشد و از شادی انها زندگی برایت شیرین باشد...
اما
اندکی چشم مرا سست شده است
درست است؟؟
شهریور است یا که پاییز و خزان است؟؟
نور آفتاب دلم سرد و
ریزش موی سرم پاییز است...
داغ دل را چه بگویم
که چون تابستان ،
حار و سوزان است...
هرچه دور می نگرم یار نمی بینم
عاشق شده ام ولی
معشوقه ای در کار ، نمی بینم...
چشم من کور ، ببینید شماها
من خزانم ؟؟
یا که فصلم ،
فصل تنهایی و اندوه و
جفا هست؟؟
#علی_رجبی
دلتنگ که شدی
مقاومت نکن!!
بگذار همه چیز روال خودش را داشته باشد
به او فکر کن
گریه هم اگر لازم شد
چشم را راهی کن
حتی سیگار هم اگر دلت کشید
همراهش روشن کن و پشت هم دود کن...
هرچقدر با ذهنت
در برابر دلتنگی ها
مقاومت کنی
"عشق" یعنی "ماندن"...
وقت سختی و خستگی هایش
پا به پایِ یار ،
باقی ماندن...
وقت دوری و دلتنگی هایش
چشم به راه یار ،
منتظر ماندن...
وقت تنهایی و غم هایش
در فکر یار ،
وفادار ماندن...
هرچه باشد غیر از این
شعری ست که فقط
شعار سر میدهد...
#علی_رجبی
عاشقم که شد
باورش سخت بود و بال درآوردم
خواستم که به آسمان هفتم بپرم
ولی قفس آغوشش...
لعنت...
لعنت به هرچه رفتن است
جای حبس شدن در آغوشش ،
رفتنش دلگیر و زمین گیرم کرد...
#علی_رجبی