گفتمش
به خدا دوست ات دارم ،
او که نه اما خدا گفت :
خیلی خوب میدانم...
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۰۵ دی ۹۷ ، ۱۳:۱۵
گفتمش
به خدا دوست ات دارم ،
او که نه اما خدا گفت :
خیلی خوب میدانم...
#علی_رجبی
تازگی ها به یمن رفتنش
رهبر ارکستری شده ام
که نوازندگانش جز ''سکوت''
نتی برای نوازندگی ، ندارند...
#علی_رجبی
دوستت دارم
چون ابلیس خدا را !
که غیر از تو کسی نیست
لایق صد سجده ی در ثانیه ی
این قلب عاشق...
#علی_رجبی
تمام زندگی یک آدم همیشه تنها
در دو روز خلاصه میشود...
روزی که او آمد و
روزی که او رفت...
مابقی روزها فقط مرور خاطرات است...
#علی_رجبی
دوباره آسمان بارید!
نمیدانستم خدا هم خاطره ی امروز رفتنت را
به خاطر دارد...
#علی_رجبی
دنیا را آب اگر برد ، باکی نیست
بگذارید تماما آبش کند ؛
من مدتهاست
در اقیانوس آرام تنهایی خویش
دست و پا زنان
از هر ساحل آشنایی
دور میشوم ،
دور...
#علی_رجبی
باید بیشتر تمرین کنم!!
دقیقا سی و سه ثانیه پیش
برای همیشه فراموش شده بودی
که دیدم
استکان چایی که برایت پر کرده بودم
سرد و دست نخورده
باقی مانده...
#علی_رجبی
قفسی ساخته ام بهر امید
حبس در آن
دل و جان را میزنم بر عشق تاکید
تا رسم سویِ آنی که رسیدن به او هست بعید...
گر بریزد پر و بالم در اسارت
نامم که شاید بنامند
"مجنونی اهل شهادت"
#علی_رجبی
هرچه از آن من بود سد راهش شد تا بماند ؛
این من
این دل
این غرور و احساسم...
سدشکن خوبی بود یا که سد من خوب نبود؟؟؟
#علی_رجبی
شنبه همان جمعه است
فقط به خاطر بودن با دیگران و در جمع
مجبور است تظاهر به خوشحالی و سرزندگی کند
وگرنه صاحب خانه ی دل که نباشد
شنبه هم دلگیر و دلتنگ است...
#علی_رجبی