علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درد دل» ثبت شده است

یکی دردِ دلامو می خوند 
گفت: معلومه دلت خیلی پره؟!
خنده ی تلخی زدم و گفتم:
دلم به بودنش ، به حرفاش ، به قول و قرارهاش 
قرص و محکم و پر بود....
حالا که رفته
خالی ترین نقطه ی جهان
همین دله منه...
#علی_رجبی
  • علی رجبی

نشستم روی همان نیمکت آخرین دیدار...

ولی اینبار در شب و تنها

سیگاری بر لب و جستجویی برای آتش

و فکری که غرق در نبود تو بود...

آتشی زیر سیگارم روشن شد

آتشی که شبیه هیچ آتشی نبود...

خیره به رنگهای آتش و مات و مبهوت در زیبایهایش

که صدایی در گوشم گذشت و تکرار شد

صدایی که شبیه هیچ صدایی نبود...

"بکش

بکش که من هم نمیدانستم او بی وفاست

بکش

بکش که من هم نمیدانستم او بی وجدانست

بکش

بکش که من هم نمیدانستم..."

غرق در روشنایی آتش و غوطه ور در صدایی ناآشنا

که سیگارم تا آخر دود شد...

سیگاری که شبیه هیچ سیگاری نبود...

و درد عشقی که پس از خاموشی سیگار باز به سراغم می آمد...

"دردی که شبیه هیچ دردی نبود..."

و

"عشقی که شبیه هیچ عشقی نبود..."

#علی_رجبی

  • علی رجبی

مادرم میگفت:" مراقب خودت باش

به هرکسی دل نبند

این روزها همه گرگ شده اند"

همانطور که لقمه ای میخوردم لبخند ملیح و ریزی زدم

گفتم:"چشم"

ولی در فکرم به فکرش بودم

میخندیدم که این کجا و بقیه که مادرم میگوید کجا

خوشحال که او حرفایش بوی عشق میدهد

قول هایش مزه ی شیرین رسیدن میدهد

آخر میدانی همه وقتم با او بودم

وقتی که پیشش بودم که بودم وقتی هم نبودم از هر طریقی با هم در ارتباط بودیم و حرف میزدیم

جوری بودیم که انگار همین الان هم باهم زندگی میکنیم

اینقدر که وقتم را با او میگذراندم حتی با مادرم هم در روز حرف نمیزدم... یا حتی پدرم 

آن هم وقتی که کل روز را در خانه بودم

لبخندم همراه فکرم تا آخر غذا همراهم بود...

امروز نشسته ام کنار سفره

موهایم سفید شده

زیر چشمانم کبود و گود 

و حوصله ای که دیگر در وجودم نمانده است

خواستم لقمه ی اول را در دهانم بگذارم که مادرم گفت:

(ادامه داستان در ادامه مطلب)

  • علی رجبی

برای فرار از تنهایی عاشق نشید

برای فرار از خانواده عاشق نشید

برای فرار از مشکلات و سختی ها

عاشق نشید...

برای فرار از تکرار مداوم یک تکرار روزانه

عاشق نشید...

این عاشق شدن نیست این وابستگیست

این باختن زندگیست

عشق "زمان "و "مکان" خودش را دارد

درست همان زمان که در دلت

خنده ای ، چشمی ، لبی ، مویی ، صدایی

جا میگیرد و وجودت میشود همان ها...

درست همان مکانی که در وجودت

یک نفر را میبینی که وجودت با وجودش میشود تکمیل...

روزگار میچرخد و میچرخد تا عشق را ببینی و لمس کنی

ولی اگر دیدی رهایش نکن

در هر سن و سالی که هستی 

در هر حال و هوایی که هستی...

عشق یکبار اتفاق می افتد

بعد از آن همه برای فرار از تنهایی و مشکلات و خانواده هست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

خورشید هم موقع بیداری 

خوش رنگ و لطیف است...

ولی موقع رفتن 

دلگیر و غم انگیز...!!

هر ساعت یک روز

شدت رنگش در حالت تغییر ...

بنگر به که دل بستی؟؟

نور چشم و شدت سرخی لبش را

به چه باختی؟؟

بر باطن او خیره شو ، نه بر ظاهر آن نور شدید و نامتعادل

که باطن آن روشنگریست و ظاهر او کوری این دیده ی دل

قبل از آنکه به کسی دل تو ببندی

باطن او بین

که پس از حقه ی ظاهر

عمری ، دلگیر و غم انگیز

 تو دربندی

#علی_رجبی

  • علی رجبی

به تعداد موهای سرم

هربار در چاه و چاله ای افتادم

اسمت را چه کوتاه و چه بلند فریاد زدم تا نجاتم دادی...

هربار به موهای سفیدم نگاه میکنم

میفهمم فرصت یاری خواستن از تو کمتر می شود...

برای خود هیچ نمیخواهم امشب

فقط

خدایا...

مادر و پدر و خواهر و برادر حفظ کن برای دوستان و من

بیماری و درد و رنج و مشقت دور کن از یاران و من

عشق و مهر و محبت و وفا عطا کن برای عاشقان و من

خدایا...

دلم میگوید که بگویم

نه حلالش نه حرامش

آنکه عاشق کرد و رفت و برد از ما آرامش

میسپارم این دردِ دل را به خودت...

خدایا...

دلم میگوید که بگویم

به قرآن کریمت قسم

به شب های عزیزت قسم

نکن دلی را وابسته ی کسی که ندارد ارزش

نکن دلی را وابسته ی کسی که ندارد ارزش

میسپارم این دعای دل را به خودت...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

عاشق بشید

خاطره بسازید

قول و قرار بزارید

با لذت بهم نگاه کنید

با عشق همدیگه رو ببوسید

از تمام وجود برای همدیگه خرج کنید

ولی ....

وقتی تصمیم گرفتید که

خاطره ها رو در ذهن خفه کنید،

همه قول و قرار ها رو زیر پا بزارید،

عشق رو در وجود خودتون خاموش کنید...

حواستون باشه که

عشق حرمت داره...!

این عشق و خاطره و قول و قرار ها نیست که نابود میشن

این شما هستید که دیگه عاشق نمیشید...!

کسی که برای ماندن شما آسمان را به زمین می آورد!!!

کسی که با رفتن شما زندگی او از زمین به آسمان میرود!!!

عاشق شماست...

یقین داشته باشید هیچ زمانی کسی به اندازه او عاشق شما نخواهد بود

از عشق مراقبت کنید

و عشق را به سادگی تباه نکنید...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

برای کشتن انسان

لازم نیست داعش بود...!!

تفنگ در دست داشت و شلیک کرد...

نارنجک کشید و پرتاب کرد...

یا حتی

کمربند انتحاری بست و منفجر کرد...

گاهی با

یک "حرف" بدون "تفکر"

یک "انتخاب" بدون "تدبر"

یک "تصمیم" بدون "تامل"

یک "دل"

یک "احساس"

یک "رابطه"

یک "زندگی"

یک "آینده"

را میتوان به سادگی قتل عام کرد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

فاصله زندگی تا مرگ

درست به اندازه ی فاصله ی گفتن

"دیگه دوستت ندارم" هست...

مراقب باشید!!!

کسی که وارد حریم دلتان کردید

کسی که با او زندگی کردید

کسی که آینده خویش را با او ساخته اید را

به قتل نرسانید...

در این دنیا پر از مقتول های زنده هست

زنده هایی که از درون مرده اند...

همیشه به یاد داشته باشید

هرجایی دلی رو کشتید

هرجایی عشقی رو تباه کردید

هرجایی عهدی رو جفا کردید

خدایی قاتل در کمین لحظه های خوشی شما 

نشسته است...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

"کرکس" یک جفت انتخاب میکند

و تا آخر عمر با او زندگی میکند...

"قو" با جفتش یک قلب میسازد

و تا آخر عمر وفادار میماند...

"عقاب" با تنها جفتش زندگی میکند

و تا آخر عمر او را ترک نمیکند...

"گرگ" فقط یکبار عاشق میشود

و تا آخر عمر با عشقش سپری میکند...

"روباه نر" اگر جفتش بمیرد

تا آخر عمر جفت گیری نمیکند...

گاهی باید

"عشق" 

"وفاداری"

"محبت" 

"زندگی" را

از حیوانات آموخت...

گاهی حیوان بودن بهتر از انسان بودن است...!؟!

چه حیواناتی که از آدم ها ، آدم ترند...!!

و چه آدم هایی که از حیوانات ، حیوان ترند...!!

#علی_رجبی

  • علی رجبی