می دانم که هر آمدنی ، رفتنی هم دارد...
ولی اگر عاشقش کردی
بمان...!!
با این "معجزه ی ماندن" ست
که هنوز هم میشود "به عشق ایمان آورد"...
بمان و بگذار
این "دین عشق"
هنوز هم باور پذیر باشد...
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۴۵
می دانم که هر آمدنی ، رفتنی هم دارد...
ولی اگر عاشقش کردی
بمان...!!
با این "معجزه ی ماندن" ست
که هنوز هم میشود "به عشق ایمان آورد"...
بمان و بگذار
این "دین عشق"
هنوز هم باور پذیر باشد...
#علی_رجبی
یکی را دوست می داشتم و
می دانست...
ولی افسوس...
افسوس که دوست داشتن را
عشق را
خواستن را
هیچ کدام نمیدانست...
#علی_رجبی
آشق بودنش کلاهی داشت
که سر دل گذاشت و رفت...
گشاد و بزرگ...
فقط نمیدانم چرا حالا
دلم
تنگ شده برای همان کلاه آشقی او...
#علی_رجبی
نه شبی ماند برای خواب
نه روزی برای خیال
نه حتی دلی برای دوست داشتن دیگران...
این بود ، تمام آنچه نبودت
بر سر من و این دل
آورد...
#علی_رجبی
نوشته بود
"من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم
که سرنوشت درختان باغمان تبر است"
مینویسم
من از تنه ی تنومند درختان باغمان فهمیدم
تا زندگی هست
باید زندگی کرد...
#علی_رجبی
دل به دریا زدن
مگر همان نبود که آمدم و گفتم
دوستت دارم؟؟
پس چرا سر از بیایان در آوردم
وقتی تو را
دست در دست دیگری
یافتم...؟!؟
#علی_رجبی
به خیالش رنج میکشم از رفتنش...
دیگران هم میپندارند که در نبودش درد میکشم
ولی...
تنها این پاکت سیگار است که میفهمد
واقعا چه میکشم از نبودش...
#علی_رجبی
سوی من اگر می آیید
آهسته گام بردارید...
حوالی من
آسمان خون میبارد و زمین
به خرده های شکسته ی دلم شده است تزیین...
مبادا که چشمتان بسوزد و دلتان خون شود...
که مبادا تقصیرش به پای یار دیرینم قفل شود...
گناه رفتنش خود به تنهایی
بار سنگینی ست که به دوش دارد...
راه سفرش را
دشوار تر از آنی که هست
نکنید...
#علی_رجبی
تو را پیامبرش خواندم
وقتیکه عشق را دین دیدم...
پرستیدم
نکو داشتم
وقتیکه به تو و این دین روی آوردم
ولی حیف
وقت کفر فهمیدم
کلام راست تو و این دین
همه دروغ بود و دروغ بود و دروغین
#علی_رجبی
زیادی کم بود
دوست داشتنت
آنقدر کم که زیادی بود
بودنم...
#علی_رجبی