علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خیانت دیدن» ثبت شده است

انقراض عشق

یا که نام دیگرش وفاداری ،

بزرگترین

انقراض تاریخ بشریت است

که انسان های امروزی

به چشم خود دیده و 

لمس کرده اند...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

"عشق" یعنی "ماندن"...

وقت سختی و خستگی هایش

پا به پایِ یار ، 

باقی ماندن...

وقت دوری و دلتنگی هایش

چشم به راه یار ،

منتظر ماندن...

وقت تنهایی و غم هایش

در فکر یار ،

وفادار ماندن...

هرچه باشد غیر از این

شعری ست که فقط 

شعار سر میدهد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

خنده اش ، شفای دلتنگی هایم بود

هنوز هم عکس خنده هایش را دارم ولی

بودنش

خودش

چیز دیگری بود...

نگران احوال پریشانم بود

صدایش مسکن دردهایم بود

هم پای شب بیداری هایم بود...

چشمانش

آخ که چشمانش

معجزه ای از معجزات خلقت بود...

درمان هر دردم را دستش ، 

شفابخش بود...

او

تنها یک آدم بود ولی

مرده ای چون مرا با او

همیشه زنده بود...

راستش همین است

تنها طبیبم 

تنها و تنها ، 

او بود....

#علی_رجبی

  • علی رجبی

گفت بس است

شعرِ تو سنگین ست

غمِ این اشعارت

دردِ بی درمان ست...

خندیدم و گفتم

 تو چه میدانی؟؟

از من

 از منِ عاشق...

به حرف آمد

چشم گریانش ،

تو چه میدانی؟؟

از رفتنِ معشوقه یِ یک عاشق...

حالت بارش چشمانش

نحوه ی گفتن حرفهایش

یادم انداخت مرا

روزی که شدم بی دل و دلدار

روزی که مرا

حال مرا

گریه بود و گریه بود و گریه بود...

روزِ رفتنِ معشوقه یِ یک ، عاشق بود...

خنده ام ساکت شد

گریه اش آرام شد

درد بی درمان را

عاشق بی یار را

دل بی دلدار را

آدم تنها را

درد و دل ، 

درمان شد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

یکی را دوست می داشتم و

می دانست...

ولی افسوس...

افسوس که دوست داشتن را 

عشق را

خواستن را

هیچ کدام نمیدانست...


#علی_رجبی

  • علی رجبی

دیگر 

کوچ پرستو ها زیبا نیست

آواز بلبل های چمن زار ، آواز نیست...

صبح ها دیگر

جای قدم زدن و حتی خورشید هم 

نیست...

دیگر زمان

زمانه ی اعتماد نیست...

این روزگار

جای من و تو و ما شدن هم 

دیگر نیست...

  • علی رجبی

بدتر از یک گذشته ی تلخ و 

پر از شکست

آینده ای ست که همان گذشته

دوباره تکرار شود...!!

و چه شکست تلخی ست

اگر خودت

باعث تکرارش باشی...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

جنس عشق را چشیدم و کشیدم...

به بودنش 

به دیدنش

 معتاد شدیم...

بعد رفتنش

در نبودش

خمار شدیم...

ویران شدیم...

بی خواب شدیم...

بیمار شدیم...

تنها شدیم...

چه " آدم سوز" است

عشقی که جنسش بی وفایی ست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

آشق بودنش کلاهی داشت

که سر دل گذاشت و رفت...

گشاد و بزرگ...

فقط نمیدانم چرا حالا

دلم

تنگ شده برای همان کلاه آشقی او...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

به خیالش رنج میکشم از رفتنش...

دیگران هم میپندارند که در نبودش درد میکشم

ولی...

تنها این پاکت سیگار است که میفهمد

واقعا چه میکشم از نبودش...

#علی_رجبی

  • علی رجبی