علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۱۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

یکی را دوست می داشتم و

می دانست...

ولی افسوس...

افسوس که دوست داشتن را 

عشق را

خواستن را

هیچ کدام نمیدانست...


#علی_رجبی

  • علی رجبی

قصد کرده ام

دهخدا را از ابتدا تا آخرین جلدش بخوانم

مرور کنم تک تک واژگان را

بفهمم معنی کلمات را...

میخواهم واژه ای بیابم تا توصیف کند

عشقی را که واقعا عشق باشد...!!

عشقی که صرف فعلش ماندن

قیدش دوطرفه بودن

صفتش مهر و محبت

فاعلش به جای من و تو

ما باشد...

عشقی که از او در آن خبری نباشد...

به راستی

چیره گردیدن دوستی بر کسی 

معنای واقعی عشق است؟؟

یا که تعلق قلب به کسی...؟؟

اصلا

کسی میداند که دهخدا را عشقی بوده است؟؟

یا که نه...؟؟

ما را باش

یکبار اشتباه کردیم و از نا بلدش عشق را خواستیم

حال باز هم در حال اشتباهیم...!!

ما را چه به جلد های زخیم و کلفت دهخدا

عشق را در همین غزل های شهریار

خواهیم جست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

جنس عشق را چشیدم و کشیدم...

به بودنش 

به دیدنش

 معتاد شدیم...

بعد رفتنش

در نبودش

خمار شدیم...

ویران شدیم...

بی خواب شدیم...

بیمار شدیم...

تنها شدیم...

چه " آدم سوز" است

عشقی که جنسش بی وفایی ست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

آشق بودنش کلاهی داشت

که سر دل گذاشت و رفت...

گشاد و بزرگ...

فقط نمیدانم چرا حالا

دلم

تنگ شده برای همان کلاه آشقی او...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

قرار بود تمام این نوشته ها غزل باشد

وزن و قافیه را بنویسم 

تا غزلی ردیف عشق تو باشد

ولی...

اَمان از این ولی ها و اَماها و اِی کاش ها

که هرچه خوب است را خراب میکند...

خواستم بگویم که عشقت شاعرم کرد

دیدم که رفتنت 

هرچه عشق و شعر و غزل بود را

سپید که هیچ

سیاه کرده است...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

آنچنان در حق من و این دل دعا کردند

که آخر در کنارم

در آغوشم

محکم مرا بغل کرده است...

نمی رود

نمیخواهم برود

این یک بار ماندنی ست

عشقش به من این بار

واقعی ست

فقط یک چیز

  • علی رجبی

یک کلام میگویم

اینقدر عشق را تفکیک نکنید

نگویید عشق فرهاد ، جان کندن است 

نگویید عاقبت مجنون به جنون رسیدن است

آهای لیلی خوش خط و نگار

آهای شیرین شیرین زبان

لیلی چه کرد؟؟ وقتی مجنون سر به بیابان گذاشت!!

شیرین چه کرد؟؟ وقتی که فرهاد جانش را پای کوه کندن گذاشت!!

آدم اگر آدم بود

حوا هم در کنارش بود

حوا اگر عاشق بود

آدم هم به کنارش عاشق بود...

یا که انتخابت اشتباه بوده و گله ای نیست از بی وفایی اشتباهات

یا که به حد آدم و حوا عاشق نبوده ای که باز هم گله از خود داری

اینقدر عشق را تفکیک نکنید

چرا که هم فرهاد جان داد و هم مجنون

وقتی هم شیرین و هم لیلی

زندگی میکردند و نگاهشان به جان کندن فرهاد و مجنون بود...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

نوشته بود

"من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم

که سرنوشت درختان باغمان تبر است"

مینویسم

من از تنه ی تنومند درختان باغمان فهمیدم

تا زندگی هست

باید زندگی کرد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

دل به دریا زدن

مگر همان نبود که آمدم و گفتم

دوستت دارم؟؟

پس چرا سر از بیایان در آوردم

وقتی تو را

دست در دست دیگری 

یافتم...؟!؟

#علی_رجبی

  • علی رجبی

میدانی چه می سوزاند دل را؟؟

اینکه هرجا میروم

شعر هر شاعری را میخوانم

نوشته ی هر نویسنده ای را مرور میکنم

همه یک صدا می گویند

اگر عاشقت باشد میماند و هرگز نمی رود...

میسوزم

میسوزم که 

  • علی رجبی