علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غروب جمعه» ثبت شده است

زمین هنوز هم گرد است
آسمان آبی ست
کوه ها دست به سینه
ساکت و آرام نشته اند
دریا لب ساحل را
موج به موج میبوسد
ماه در بزم شبانه ی ستارگان میرقصد
و باد آورده را باد میبرد ،
همه چیز سرجای خودش است...
دیگران میگویند ؛ 
ورنه بعد تو این دنیای بهم ریخته ی من
هر روز قیامت است...
قیامت...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

شنبه همان جمعه است

فقط به خاطر بودن با دیگران و در جمع

مجبور است تظاهر به خوشحالی و سرزندگی کند

وگرنه صاحب خانه ی دل که نباشد

شنبه هم دلگیر و دلتنگ است...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

حقیقت تکراری هر هفته ی ما

"جُمعِ میرسد و آدمی 

تنهاتر میشود..."

#علی_رجبی

  • علی رجبی

بخیر شدن شب ها برایم دیگر

محال است

بخیر شدن صبح هم برای خودش 

رویایی شده است...

یک نفر

یک نفر باید فقط پیدا شود

تا "غروب جمعه ام" را 

بخیر کند...

یک نفر که ترجیحا

فقط باید ،

"تو" باشد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

چه فرق دارد که امروز

پنچ تا شنبه باشد

یا که یک جمعه؟!؟

آدمی که دلمرده باشد

یا که یارش کنارش نباشد ،

روزهای هفته 

هر چه باشد یا نباشد

فرقی دیگر

ندارد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

چیزی به غروب جمعه نمانده است...

 در این غروب دلگیر جمعه

قصد آمدنی ، نداری؟؟

این جمعه هم در گذر است و به دنبالش عمر من...

می ترسم

می ترسم

می ترسم روزی قصد آمدن کنی

که همان روز بنویسند بر سر کوچه ی بن بست عاشقان

در انتظار طلوع آمدنش

برای رسیدن به وصال یارش

خیره به غروب جمعه

این فرهادِ مجنون نیز

درگذشت...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

نه عصر پنجشنبه

نه غروب جمعه

نه حتی صبح شنبه

هیچ کدام فرقی ندارد

وقتی اویی که باید باشد

دیگر نباشد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی