چیزی به غروب جمعه نمانده است...
در این غروب دلگیر جمعه
قصد آمدنی ، نداری؟؟
این جمعه هم در گذر است و به دنبالش عمر من...
می ترسم
می ترسم
می ترسم روزی قصد آمدن کنی
که همان روز بنویسند بر سر کوچه ی بن بست عاشقان
در انتظار طلوع آمدنش
برای رسیدن به وصال یارش
خیره به غروب جمعه
این فرهادِ مجنون نیز
درگذشت...
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۳