علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تقدیر» ثبت شده است

گذشته ام از گذشته هایی که زود گذشت

از لحظه هایی که تماما با تو ، می گذشت...

گذشته ام از تو و حرفها و قول ها و قرارهایت

از رفتنی که نداشتم به رفتنت هیچ ، رضایت...

گذشته ام که کارم از این کارها هم ، گذشته است

که دلم درحسرت بودنت حسابی ، سوخته است...

گذشته ام از عشق و عاشقی و دوست داشتن دیگران

که دلم ندارد تحملی برای آمدن و نماندن و رفتنشان...

از خودم

حق خودم...

از دلم

داغ دلم...

از آینده ام

  • علی رجبی

این تقدیر من ست...!!

قفس ،

جای عشق کبوترهایی چون من ست ؛

این بخت اوست ،

کبوتر جلدی چون من در قفس عشق اوست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

خواست همه چیز را گردن من بیندازد

اینکه بعد از چند سال نخواست بماند

اینکه وفادار نماند به وفای من

اینکه خیانت کرد و با دیگری رفت

آن هم بعد چندین سال...

از اخلاق بدم گفت

از لجبازی هایم

از اینکه 

  • علی رجبی

نیازی به بحث کردن نیست

خسته هستم

و حوصله ای هم دیگر نیست

برگه ی اعتراف نامه را بیاوردید

مینویسم...

همه چیز را اعتراف میکنم...

"من گناهی ندارم

همه چیز تقصیر 

  • علی رجبی

حقه ای بود که تقدیر به گردن گرفت

رفتن او را

سرنوشت به تقصیر گرفت

غافل از این بخت و  از این طالع شوم

این دل او بود

که راه رفتن ،

 در پیش گرفت...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

خودمان رو گول نزنیم

همه چیز را گردن سرنوشت نیندازیم

تقدیر چیست؟؟

حکمت چیست؟؟

"او" نخواست ، همین

"او" وفاداری را نمی دانست ،

"او" راه عاشقی را نمی دانست ،

"او" تعهدی بر قول و قرارمان نداشت ،

"او" وجدانی در وجودش نداشت ، 

"او" حس و عاطفه ای نداشت ،

 همین...

مگر میشود عاشق بود و رفت؟؟

مگر میشود گریه معشوق خود را دید و

حسی نداشت؟؟

از محالات است!!

اصلا غیر ممکن است...!!

خودمان را گول نزنیم

"او" آمده بود که برود

"او" انتخابی اشتباه بود

اشتباهی از دل و احساسات ما

همین...

#علی_رجبی

  • علی رجبی