علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۳۹ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

بوسه های او را دوست میدارم...

هم شیرین است و هم تند و تلخ

تا لب از او جدا نکنم ، لب از لبم برنمیدارد

همیشه همراهم هست

چه در خوشحالی هایم و چه در ناراحتی هایم

هم قدم و همراه قدم زدن هایم هست

با من آهنگ گوش میدهد ، همان آهنگی که من گوش میدهم...

فکر کنم دوباره عاشق شده ام...!!

ولی اینبار فقط به خاطر وفادر بودنش هست که او را میخواهم...

آخر میدانی

  • علی رجبی

هوای آدم هایی که صاحب نوشته های غمگین هستند را داشته باشید

فکر نکنید آنها نمیتوانند عاشقانه بنویسند

از عشق و زلف و خنده و یار و بوسه

میتوانند...

حتی خیلی هم بهتر و ماهرتر از خیلی های دیگر

ولی دروغگو نیستند...!!

نمیتوانند از حسی بگویند که خود هیچ ندارند...

برای 

  • علی رجبی

دل بریدی و گذاشتی به کنارم

در کوزه گذاشتی که بنوشم آن همه آبش

رفتی و بر دل ما زخمی به جا ماند

کوزه برداشتیم که بنوشیم که شود زخم دلم پاک

آخ که چه شور است

چه تلخ و چه عجیب است

چه تند و چه غریب است..!!

وای بر من و بر ما

آن که آب نیست

آن 

  • علی رجبی

بعضی ها ، آدمها را مثل قرص می بینند

قرص های آرامش بخش

این بعضی ها برای آرام شدن و داشتن آرامش با شما وارد رابطه میشوند

و وای به روزی که نتوانید آرامشان کنید

شما را مانند یک پوکه خالی قرص دور میریزند

و در اولین و نزدیک ترین مکان ممکن قرصی دیگر برای خود تهیه میکنند...

این بعضی ها اصلا به شما و دل شما توجهی ندارند

بلکه 

  • علی رجبی

درست به اندازه ی آن همه دل بستنِ به او

غلط بود

آن همه دل بستن به قول و قرار او...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

میدانم که میشود

میشود دوباره خوشحال بود

دوباره خندید

دوباره عاشق شد

دوباره کسی را دوست داشت

دوباره خاطره ساخت...

میدانم که میشود

اصلا نه دوبار بلکه چندین بار...

ولی این تو هستی که نمیدانی

نمیدانی که همه این دوباره ها و چند باره ها

همه تکراریست...!

تکراری که در همه آن ها حضور داری

تکراری که همه آنها مرا به یاد تو می اندازند...

همه آن میشودها شدنیست 

ولی فراموش کردن تو در آن تکرارها ناشدنیست...

حال تو بگو

باز هم میگویی میشود؟ 

فراموش کردن تو را میگویم...

نادیده گرفتن حضور تو در دلم را...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

حقه ای بود که تقدیر به گردن گرفت

رفتن او را

سرنوشت به تقصیر گرفت

غافل از این بخت و  از این طالع شوم

این دل او بود

که راه رفتن ،

 در پیش گرفت...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

بیا برگردیم به عقب

من و تو باهم

به چند سال پیش

میخواهم نشانت بدهم

من هم میتوانستم بروم 

نه یک بار بلکه چندین بار

ولی ماندم

چون 

  • علی رجبی

هربار به خیانت او فکر میکنم

در دلم آشوب میشود...

ولی کمی که میگذرد آرام میشوم

خدا رو حس میکنم

مثل مادری که در آغوشم میگیرد

مثل پدری که سرم را بر شانه هایش میگذارد

مثل خواهری که با من درد و دل میکند

وقتی در ذهنم به کارهای او فکر میکنم

به خیانتش

تنها خداست که با من حرف میزند

"آرام باش

بسپار به من

بگذار شاد باشد

شادی تو هم فرا میرسد

بگذار برود

تو هم یادت برود من این کار او را فراموش نمیکنم

آرام باش

من هستم"

خدا را دوست دارم

چون

تنها خداست که حال مرا میفهمد

تنها خداست که حضورش آرامم میکند...

تنها خداست که جواب کارهای تو را خواهد داد...

 برای همین ، همه چیز را سپرده ام دست خودش...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

صدایی وحشتناک تر از شکستن دل نیست...

همان صدای سکوت دل

همان صدای بغض در گلو گیر کرده

همان صدای گریه های آرام شبانه...

#علی_رجبی

  • علی رجبی