طلب عشق ، گنج است
حق با پدرم بود
طلب ، گنج است...
اگر جایی طلبی داشتی و تلاش کردی و ندادند
خودت را ناراحت نکن
چرا که طلب ، گنج است
روزی هست که مجبورند حق تو را بدهند
روزی که شاید خیلی ها به آن روز اعتقادی نداشته باشند
ولی
تو به آن روز اعتقاد داشته باش...
روزی که خدا رو به آنها میگوید
این بنده ی من طلبش را از شما میخواهد
و رو به تو میکند و میگوید
ای بنده ی من طلبت را چگونه میخواهی؟؟
و تویی که هرچه بخواهی
میتوانی طلب کنی...
هرچیزی...
میدانی
دلم به حالشان میسوزد
آن آدم هایی که آمده اند و دیگران را عاشق خود کرده اند و رفته اند
آنهایی که در جواب وفای یارشان بی وفا بودند
آنهایی که دل شکستند و خیانت کردند
بدهی آنها خیلی سنگین است...!!
بدهی شان فقط آن زمانی که بی وفایی کردند نیست...
تمام سالها و روزها و ساعت ها و دقیقه هایی که باعث شدند به او و رفتنش فکر کنند
تمام شادی هایی که در کام جفت و یارشان زهر شد
تمام آینده ای که آنها با بی وفایی شان تغییر دانند
و از همه بیشتر
دلی که به راحتی شکستند و خرد کردند
دلی که دیگر نمیشود دل خطابش کرد
همه طلبی هستند که باید در آن روز بپردازند...
روزی که دیگر این چنین دنیایی نیست
که بخواهند برگردند و بمانند و مثلا عشق بورزند...
میدانی
حالا که فکرش را میکنم
حق با پدرم هست
آنها به آن روز اعتقادی ندارند که اینگونه بیخیال چنین بدهی سنگینی شده اند...
ولی حیف که نمیدانند
طلبکاران دل و عشق و دلشکسته ها
همگی به آن روز و آن خدا اعتقادی واقعی دارند...
اصلا اینگونه بگویم
اگر عاشق شکست خورده ای هنوز نفس میکشد
اگر بنده ی دلشکسته ای
هنوز هم زنده هست و زندگی میکند
همه به خاطر اعتقادی ست که به خدا و روز خدا دارند...
همه به خاطر باز پس گرفتن حقشان از طلبکاران بی وفاست...
حال
نمیگویم اصلا که خدایی شاید باشد
نمیگویم که اصلا روز خدایی هم شاید باشد
فقط همین دو کلام حرف حساب را بخوان
معتقد باش که خدایی و روز خدایی ممکن است باشد
نمیگویم بترس
میگویم مراقب باش
احتیاط کن
نکند دلی شکسته شود که تو مقصر آن باشی
که اگر خدایی هم نباشد که حق دلشکسته ها را بگیرد
چیزی یا کسی به اسم روزگار وجود دارد
که به راحتی و به سادگی حق دیگران را از تو میگیرد
بنده های معتقد خدا میگویند چوب خدا
ولی شما بگویید
عدالت روزگار...
#علی_رجبی
