خنده اش ، شفای دلتنگی هایم بود
هنوز هم عکس خنده هایش را دارم ولی
بودنش
خودش
چیز دیگری بود...
نگران احوال پریشانم بود
صدایش مسکن دردهایم بود
هم پای شب بیداری هایم بود...
چشمانش
آخ که چشمانش
معجزه ای از معجزات خلقت بود...
درمان هر دردم را دستش ،
شفابخش بود...
او
تنها یک آدم بود ولی
مرده ای چون مرا با او
همیشه زنده بود...
راستش همین است
تنها طبیبم
تنها و تنها ،
او بود....
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۴۸