علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست داشتن» ثبت شده است

خنده اش ، شفای دلتنگی هایم بود

هنوز هم عکس خنده هایش را دارم ولی

بودنش

خودش

چیز دیگری بود...

نگران احوال پریشانم بود

صدایش مسکن دردهایم بود

هم پای شب بیداری هایم بود...

چشمانش

آخ که چشمانش

معجزه ای از معجزات خلقت بود...

درمان هر دردم را دستش ، 

شفابخش بود...

او

تنها یک آدم بود ولی

مرده ای چون مرا با او

همیشه زنده بود...

راستش همین است

تنها طبیبم 

تنها و تنها ، 

او بود....

#علی_رجبی

  • علی رجبی

عاشقم که شد

باورش سخت بود و بال درآوردم

خواستم که به آسمان هفتم بپرم

ولی قفس آغوشش...

لعنت...

لعنت به هرچه رفتن است

جای حبس شدن در آغوشش ،

رفتنش دلگیر و زمین گیرم کرد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

گفت بس است

شعرِ تو سنگین ست

غمِ این اشعارت

دردِ بی درمان ست...

خندیدم و گفتم

 تو چه میدانی؟؟

از من

 از منِ عاشق...

به حرف آمد

چشم گریانش ،

تو چه میدانی؟؟

از رفتنِ معشوقه یِ یک عاشق...

حالت بارش چشمانش

نحوه ی گفتن حرفهایش

یادم انداخت مرا

روزی که شدم بی دل و دلدار

روزی که مرا

حال مرا

گریه بود و گریه بود و گریه بود...

روزِ رفتنِ معشوقه یِ یک ، عاشق بود...

خنده ام ساکت شد

گریه اش آرام شد

درد بی درمان را

عاشق بی یار را

دل بی دلدار را

آدم تنها را

درد و دل ، 

درمان شد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

گذشته ام از گذشته هایی که زود گذشت

از لحظه هایی که تماما با تو ، می گذشت...

گذشته ام از تو و حرفها و قول ها و قرارهایت

از رفتنی که نداشتم به رفتنت هیچ ، رضایت...

گذشته ام که کارم از این کارها هم ، گذشته است

که دلم درحسرت بودنت حسابی ، سوخته است...

گذشته ام از عشق و عاشقی و دوست داشتن دیگران

که دلم ندارد تحملی برای آمدن و نماندن و رفتنشان...

از خودم

حق خودم...

از دلم

داغ دلم...

از آینده ام

  • علی رجبی

یکی را دوست می داشتم و

می دانست...

ولی افسوس...

افسوس که دوست داشتن را 

عشق را

خواستن را

هیچ کدام نمیدانست...


#علی_رجبی

  • علی رجبی

نه شبی ماند برای خواب

نه روزی برای خیال

نه حتی دلی برای دوست داشتن دیگران...

این بود ، تمام آنچه نبودت

بر سر من و این دل 

آورد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

نوشته بود

"من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم

که سرنوشت درختان باغمان تبر است"

مینویسم

من از تنه ی تنومند درختان باغمان فهمیدم

تا زندگی هست

باید زندگی کرد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

همه تقصیرش گردن من

اصلا خُرد شود این گردن اگر ندهد گردن

تو بیا

غنچه ای از باغ بهشتت میهمانم کن

با داغی لبان سرخت این گردن را 

داغش کن... 

که در این جهنم دنیا

چه میچسبد حرارت های بهشتت ...

ما را نیست باکی از آن جهنم و آن دنیا

تا تو باشی و این بوسه های آتشین

بهشت همینجاست و همین هم آغوشی...

 #علی_رجبی

  • علی رجبی

نه عصر پنجشنبه

نه غروب جمعه

نه حتی صبح شنبه

هیچ کدام فرقی ندارد

وقتی اویی که باید باشد

دیگر نباشد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

زیادی کم بود 

دوست داشتنت

آنقدر کم که زیادی بود 

بودنم...

#علی_رجبی

  • علی رجبی