علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۱۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

رفت و دیگر از مرگ 

ترسی نیست...

مگر مرده را از مردن

 هراسی ست؟؟

#علی_رجبی

  • علی رجبی

پیچیده اش نکنید

حتی انکارش هم نکنید

عشق هست

آدم عاشق شدنش هم هست

ولی...

آدم با وجدان کم است !!

که اگر گفت میمانم 

بماند

که سر بحث و قهری

جا نزند

که وقت رفتن...

اصلا آدم با وجدان

بعد قول و قرارش بر ماندن و عشقش

لحظه ای فکر رفتن ،

نمیکند...

حال اگر رفت

نگویید عشق نیست و عاشق نیست

بگویید وجدان نیست و آدم با وجدان نیست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

همیشه یک نفر سوم وجود دارد

حالا میخواهید باور کنید میخواهید باور نکنید...

این نفر سوم 

قرار نیست همیشه رقیب شما باشد

گاهی یک دوست

یک رفیق

یا یک مشکل خودش نفر سومی میشود

در رابطه ای که همه چیز گل و بلبل است

یا به قول امروزی ها دوطرفه است...

باز هم باور نمیکنید؟؟

پس گوش کنید :

همه چیز فوق العاده بود...

روز و شب حرف میزدیم

آنقدر بهم نزدیک و صمیمی بودیم که 

  • علی رجبی

باختن همیشه که بد نیست

اصلا گاهی اوقات باید باخت !!

مثلا

همان وقتی که تو میخندی

همانجا باید به تو دل باخت...

یا

همان وقتی که تو در آغوش منی

همانجا باید برای تو جان باخت...

ولی...

امان از خنده های تو در آغوش من

به گمانم دین و ایمانم را ببازم...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

بین این دل نفهم و عقل گیر کرده بودم

تنها راهش همانی بود که هم دلم هم عقلم

موافق آن بودند

تسبیح مادرم را برداشتم

همانی که همیشه لابه لای جانمازش بود

همانی که میگفت مبترک شده است...

تصمیم درستی بود

شروع کردم

میبخشم

نمیبخشم

میبخشم

نمیبخشم...

بین بخشیدن و نبخشیدنت

بین دل و عقلم گیر کرده بودم

فقط

  • علی رجبی

خنده های تو 

همان سیب بهشتی ست

که باید چید و بویید و بوسید...

طعم تلخ گناه با خنده های تو شیرین است...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

این تقدیر من ست...!!

قفس ،

جای عشق کبوترهایی چون من ست ؛

این بخت اوست ،

کبوتر جلدی چون من در قفس عشق اوست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

خواست همه چیز را گردن من بیندازد

اینکه بعد از چند سال نخواست بماند

اینکه وفادار نماند به وفای من

اینکه خیانت کرد و با دیگری رفت

آن هم بعد چندین سال...

از اخلاق بدم گفت

از لجبازی هایم

از اینکه 

  • علی رجبی

شده است شب بخوابی و صبح بیدار بشوی

ولی آدم دیگری باشی؟؟

شده است در لحظه ای عادت های زندگی ات 

وارونه شود و جور دیگری شود؟؟

میشود...

درست همان شبی که گفت دیگر نمیشود

درست همان لحظه ای 

  • علی رجبی

قدر عشق را عاشقی فهمد که یارش رفته باشد

وفا را عاشقی فهمد که یارش بی وفا باشد...

عجب رسم عجیبی ست!!

هرچه باید فهمید 

همه از اویی باید فهمید که خود هیچ ،

نفهمید...

#علی_رجبی


  • علی رجبی