قسمِ جانِ من و جانِ خودش خورد
"میمانم..."
قسمِ جانِ خدا خورد
میماند...
جانِ من هیچ
جانِ خودش در خطر است
خدا هم هیچ
روزگار رحمش کند...
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۱۱ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۲۲
قسمِ جانِ من و جانِ خودش خورد
"میمانم..."
قسمِ جانِ خدا خورد
میماند...
جانِ من هیچ
جانِ خودش در خطر است
خدا هم هیچ
روزگار رحمش کند...
#علی_رجبی
دلتنگ که شدی
مقاومت نکن!!
بگذار همه چیز روال خودش را داشته باشد
به او فکر کن
گریه هم اگر لازم شد
چشم را راهی کن
حتی سیگار هم اگر دلت کشید
همراهش روشن کن و پشت هم دود کن...
هرچقدر با ذهنت
در برابر دلتنگی ها
مقاومت کنی
در اوج جوانی
یک دروغ
یک قسم
یک عشق
پیر و نابودم کرد...
دروغ "عاشق بودنش"
قسم "عاشق ماندنش"
و عشق من
به قسم ها و دروغهایش...
#علی_رجبی
بدتر از یک گذشته ی تلخ و
پر از شکست
آینده ای ست که همان گذشته
دوباره تکرار شود...!!
و چه شکست تلخی ست
اگر خودت
باعث تکرارش باشی...
#علی_رجبی
آشق بودنش کلاهی داشت
که سر دل گذاشت و رفت...
گشاد و بزرگ...
فقط نمیدانم چرا حالا
دلم
تنگ شده برای همان کلاه آشقی او...
#علی_رجبی
دل خوش بودیم به همین ماه پر نور
به همین نور شب های تنهایی کم نور
به همین هم صحبت نزدیک و یاور دور
به همین مهتاب و همین سنگ صبور
این همه گرفتی از من و این دل
بس نبود؟؟
یار و خنده و زندگی و این خواب و خیال را
که تو همه سند زدی و گرفتی و بردی
این آخرین همدم و هم صبحت شب های ما را
تو نگیر...
به نام خودت قسم
که شب های ما خودش تار است
از آنی که هست
تاریک ترش نکن...
#علی_رجبی
قرار بود تمام این نوشته ها غزل باشد
وزن و قافیه را بنویسم
تا غزلی ردیف عشق تو باشد
ولی...
اَمان از این ولی ها و اَماها و اِی کاش ها
که هرچه خوب است را خراب میکند...
خواستم بگویم که عشقت شاعرم کرد
دیدم که رفتنت
هرچه عشق و شعر و غزل بود را
سپید که هیچ
سیاه کرده است...
#علی_رجبی
دل به دریا زدن
مگر همان نبود که آمدم و گفتم
دوستت دارم؟؟
پس چرا سر از بیایان در آوردم
وقتی تو را
دست در دست دیگری
یافتم...؟!؟
#علی_رجبی
به خیالش رنج میکشم از رفتنش...
دیگران هم میپندارند که در نبودش درد میکشم
ولی...
تنها این پاکت سیگار است که میفهمد
واقعا چه میکشم از نبودش...
#علی_رجبی
سوی من اگر می آیید
آهسته گام بردارید...
حوالی من
آسمان خون میبارد و زمین
به خرده های شکسته ی دلم شده است تزیین...
مبادا که چشمتان بسوزد و دلتان خون شود...
که مبادا تقصیرش به پای یار دیرینم قفل شود...
گناه رفتنش خود به تنهایی
بار سنگینی ست که به دوش دارد...
راه سفرش را
دشوار تر از آنی که هست
نکنید...
#علی_رجبی