دیر فهمیدم
هربار دسری ، نوشیدنی یا غذایی با سلیقه ی خودش سفارش میداد
هیچ وقت ، هیچ وقت تا آخر تمامش نمیکرد
هربار هم میپرسیدم چرا نمیخوری؟
میگفت دیگر دوست ندارم... سیر شدم... میلی ندارم...
همان سفارشی که خودش با سلیقه ی خودش انتخاب میکرد...
و چقدر دیر فهمیدم
من هم سلیقه ی او بودم
من هم انتخاب او بودم
و من هم روزی دلش را خواهم زد
و یک روزی از من سیر خواهد شد
و یک آن روز آخر اتفاق افتاد...
حالا میفهمم که چقدر دیر فهمیدم...
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۰