خیره به چشمانم
آینه را پرسیدم
خدا کیست؟؟
خدا چیست؟؟
پاسخی خندان داد
درونم بین که خودآ ،
درونِ درونم هست...
نام اعظمش "دل" و نام دیگرش "وجدان" است...
تا که بیدار باشد و هوشیار
تا که رحم دارد و مهربان
خودآ ،
درونت میشود ظاهر و آشکار...
خواستم بپرسم که کجا بود
وقت رفتن یارم خدایم...!!
اندکی اندوه گرفت درونش را...
اندکی بخار برونش را...
نم نمی شوری چشم غمگینش را
که خودآ یم بیدار بود اما
خودآ یش خواب بود
و بی رحم
و بی وفا...
#علی_رجبی
- ۰ نظر
- ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۵۰