خدا بزرگ ترین قاضی عالم است
خواست همه چیز را گردن من بیندازد
اینکه بعد از چند سال نخواست بماند
اینکه وفادار نماند به وفای من
اینکه خیانت کرد و با دیگری رفت
آن هم بعد چندین سال...
از اخلاق بدم گفت
از لجبازی هایم
از اینکه حواسم به او نبوده است
از اینکه وقتی نیازم داشت نبودم
میدانی چه شد؟؟
همه را قبول کردم..!!
بحث کردن دیگر فایده ای نداشت
حال با کسی دیگر است
چه چیز را توجیه کنم؟
وقت خودم را تلف نکردم
و به گفتن حرف دلم بسنده کردم
" خدا بزرگ ترین قاضی عالم است...
حق با تو
ولی من هم حق دارم
شکایتم را پیش خودش میبرم
تو بیا با همه مدارکت
من میایم با وفایی که به تو داشتم
با دلی که به تو دلبسته بود
با عشق و محبتی و مهری که همه فقط برای تو بود
با خیالی که شب و روز غرق تو بود
با حواسی که همه پیش تو جمع بود
ببینم اینکه میگویی من بد اخلاق بودم
اینکه میگویی حواسم به تو نبود
اینکه میگویی من بد بودم
همه در برابر خیانت تو یکسان است؟؟
همه در برابر زیر پا گذاشتن قول و قرار هایت یکی هست؟؟
همه در برابر شکستن دل من و له کردن خرده هایش با رفتنت
یکسان است؟؟
این قرار را نمیتوانی کنسل کنی مثل آخرین قرار
که نیامدی و همان موقع بود که در حال....
بگذریم
منتظر دادگاه خودت با دل من باش
چرا که قاضی هم منتظر من و توست..."
#علی_رجبی