علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

نوشته ها و دلنوشته های علی رجبی

علی رجبی

تک تک واژگان هر شعری ،
عشقی را بروز میدهند
که نویسنده اش
هنوز هم عاشق است...

پ ن : نظرات شما دوستان عزیز
قوت قلبی ست از جانب قلب مهربانتان
ما را از این مهربانی بی بهره نگذارید...

طبقه بندی موضوعی

۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلشکسته» ثبت شده است

همه مزه های دنیا را چشیده ام

حتی تنهایی

عاشقی

بی وفایی...

فقط مزه ی "ماندن یار" ماند

که مزه مزه کردنش

به دلم ماند...

آخ...

آخ که به یاد یارم

دلم برای بودنش

آب افتاد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

گفته بودند از هرچه بترسی 

به سرت می آید...

ترس رفتنش را داشتم

به سرم نیامد

ولی دماری از دلم در آورد نماندش

که هرکه و هرچه بگویند

 "دوستت دارم" 

 "عاشقتم"

وصله نمیخورد تکه های خورد شده ی دلم...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

دقیقا با همان لحن

که در آن حالت مجنون شده ی شب

دور از من

دورتر از من

خوردی به خدایت سوگند

"بی تو من میمیرم

تا ابد

عاشقت میمانم"

به تو من میگویم

در همین حالت دلتنگ شده ی شب

دور از تو

دورتر از آن دوری آن شب

دقیقا

بعد از آن شکست دلم

شکست عهد و پیمانت

"بی تو من

زنده ام اما

زنده ای چون من 

مرده است"

به خدایم سوگند

تا ابد

این دل من

عاشق آن شب مجنون شده ی تو

مانده است

یا که میماند..."

#علی_رجبی

  • علی رجبی

لعنت به ساعت زنگ دار اتاقم

شکستم...

تا آخرین بارش شود

مرا در با تو بودن

بیدار میکند...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

تلخ یعنی

نبود خنده های شیرین یارت

هنگامی که بیفتد یادت

به یادش...

و تلخ تر از آن تلخی

هنگامی ست که عشقت

پیِ عشقش

مدت ها

رفته باشد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

اندکی چشم مرا سست شده است

درست است؟؟

شهریور است یا که پاییز و خزان است؟؟

نور آفتاب دلم سرد و

ریزش موی سرم پاییز است...

داغ دل را چه بگویم

که چون تابستان ، 

حار و سوزان است...

هرچه دور می نگرم یار نمی بینم

عاشق شده ام ولی

معشوقه ای در کار ، نمی بینم...

چشم من کور ، ببینید شماها

من خزانم ؟؟

یا که فصلم ، 

فصل تنهایی و اندوه و 

جفا هست؟؟

#علی_رجبی

  • علی رجبی

چه فرق دارد که امروز

پنچ تا شنبه باشد

یا که یک جمعه؟!؟

آدمی که دلمرده باشد

یا که یارش کنارش نباشد ،

روزهای هفته 

هر چه باشد یا نباشد

فرقی دیگر

ندارد...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

شاید که برعکس همه

جای ناراحتی برای گذشته ای که پای او رفت

برای وقتی که تلف شد

برای مادیاتی که صرف او شد

یا برای دلی که تکه تکه شد

یا حتی برای روز و شبی که دیگر رنگ و بوی زندگی نمی دهند ؛

بیشتر برای از دست دادنش ناراحتم...

برای اینکه نماند

برای اینکه واقعا دوستش داشتم و نفهمید...

برای حسی که عشق بود...

برای دلی که فقط و فقط 

برای او زنده بود...

  • علی رجبی

بدتر از یک گذشته ی تلخ و 

پر از شکست

آینده ای ست که همان گذشته

دوباره تکرار شود...!!

و چه شکست تلخی ست

اگر خودت

باعث تکرارش باشی...

#علی_رجبی

  • علی رجبی

قصد کرده ام

دهخدا را از ابتدا تا آخرین جلدش بخوانم

مرور کنم تک تک واژگان را

بفهمم معنی کلمات را...

میخواهم واژه ای بیابم تا توصیف کند

عشقی را که واقعا عشق باشد...!!

عشقی که صرف فعلش ماندن

قیدش دوطرفه بودن

صفتش مهر و محبت

فاعلش به جای من و تو

ما باشد...

عشقی که از او در آن خبری نباشد...

به راستی

چیره گردیدن دوستی بر کسی 

معنای واقعی عشق است؟؟

یا که تعلق قلب به کسی...؟؟

اصلا

کسی میداند که دهخدا را عشقی بوده است؟؟

یا که نه...؟؟

ما را باش

یکبار اشتباه کردیم و از نا بلدش عشق را خواستیم

حال باز هم در حال اشتباهیم...!!

ما را چه به جلد های زخیم و کلفت دهخدا

عشق را در همین غزل های شهریار

خواهیم جست...

#علی_رجبی

  • علی رجبی